loading...
دانلود آهنگ جدید - دانلود فیلم جدید - دانلود رایگان
آخرین ارسال های انجمن
مدیر سایت بازدید : 267 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (0)

چگونگی عذاب شمر ملعون

ایشان یک روز در حالی که گریه می کردند، فرمودند: مدت هافکر می کردم که خداوند چگونه شمر را عذاب می کند؟ و جزای آن تشنه لبی و جگرسوختگیحضرت امام حسین(ع) را چگونه به او می دهد؟

شبهنگام در خواب دیدم آقا امیرالمومنین(ع) در مکانی خوش آب و هوا روی صندلی نشسته ومن هم خدمت ایشان ایستاده ام. دو کوزه نزد ایشان بود فرمود: امینی کوزه ها را بردارو برو از آنجا آب بیاور. اشاره فرمود به محلی که بسیار باصفا و باطراوتبود.

 

استخری پر آب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود کهصفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نبود. کوزه ها را برداشتم و به آن محلرفتم و آنها را پر از آب نموده تا حرکت کنم و به خدمت حضرت امیر(ع) بازگردم، ناگهاندیدم هوا رو به گرمی نهاد و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر می شد دیدم ازدور کسی به طرف من می آید و هر چه به من نزدیک تر می شود هوا گرم تر می شود گوییهمه این حرارت از اوست، در خواب به من الهام شد که او شمر قاتل حضرت سیدالشهدا(ع) است. وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده که دیگر قابل تحملنیست.

آنملعون (شمر) هم از شدت تشنگی نزدیک بود هلاک شود. رو به من کرد و تقاضای آب کرد. گفتم اگر هلاک هم بشوم نمی گذارم از این آب قطره ای بنوشی.

ناگهان به من حمله ور شد من دیدم الان است که کوزه را ازمن بگیرد و آب بخورد با اینکه می دانستم کوزه ها متعلق به حضرت امیر(ع) است آنها رازمین زده و شکستم. تا کوزه ها شکست آب های درون کوزه بخار شد انگار قطره آبی درکوزه ها نبوده است.
او که از من ناامید شد به طرف استخر رفت. من بی اندازه غمگینو مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بنوشد و سیرآب گردد، به مجرد رسیدن اوبه استخر آب استخر خشک شد که گویی سال هاست یک قطره آب در آن نبوده است. درختانکنار استخر هم خشک شدند او از استخر مایوس شد و از همان راه که آمده بودبرگشت.

هرچهدورتر می شد هوا رو به صافی و شادابی گذاشت و درختان و آب استخر به طراوت اولبازگشتند.

بهحضور حضرت علی(ع) شرفیاب شدم. حضرت همراه با لبخند رو به من کرد و فرمود: خداوندمتعال این چنین آن ملعون را جزا و عذاب می دهد. اگر یک قطره از آن آب می نوشید ازهر زهری برایش تلخ تر و از هر عذابی برایش دردناک تر بود بعد از این فرمایش از خواببیدار شدم.

 

منبع: ashuora.ir

مدیر سایت بازدید : 385 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (0)

گنبد امام حسین

برای مشاهده تصویر سایز اصلی روی متن بالا کلیک کنید

 

شفایمریضان با تربت کربلا


شیخ اجل ، ابن قولویه ، استاد شیخ مفید رحمه الله در کتاب کامل الزیاره به اسنادخود از محمد بن مسلم روایت کرده که گفت : به مدینه رفتم و بیمار شدم . حضرت اماممحمد باقر علیه السلام مقدارى آشامیدنى در ظرفى که دستمال بالاى آن بود، به وسیلهغلام خود برایم فرستاد و گفت : «این را بخور که امام على علیه السلام به من امرفرموده است که بر نگردم تا این دارو را بیاشامى»

چون گرفتم و خوردم شربتسردى بود در نهایت خوش طعمى و بوى مشک از آن بلند بود.

پس غلام گفت : «حضرتفرمود چون بیاشامى به خدمتش بروى»

من تعجب کردم که گویا از بندى رهاشدم . برخاستم به در خانه آن حضرت رفته ، رخصت طلبیدم . حضرت فرمود: «صحّ الجسمفادخل : بدنت سالم شده داخل شو»

گریه کنان داخل شدم و سلام کردم . دست و سرشرا بوسیدم . فرمود: «اى محمد! چرا گریه مى کنى ؟»

عرض کردم : «قربانت گردممى گویم بر غربت و دورى راه از خدمت شما، و کمى توانایى در ماندن در ملازمت شما کهپیوسته به شما بنگرم »

فرمود: «اما کمى قدرت ، خداوند تمام شیعیان و دوستانما را چنین ساخته و بلا به سوى ایشان گردانید؛ امّا غربت تو، پس مؤمن در این دنیادر میان این خلق منکوس غریب است ، تا از این دار فنا به رحمت خداوند برود و در بعدمکان به حضرت ابى عبداللّه الحسین علیه السلام تأ سّى کن که در زمینى دور از ما درکنار فرات است و اما آنچه از محبت قرب و شوق دیدار ما گفتى و بر این آرزو و توانایىندارى ، پس خداوند بر دلت آگاه است و تو را بر این نیت پاداش خواهدداد».

بعد فرمود: «آیا به زیارت قبر حسین علیه السلام مى روى ؟»

گفتم: «بلى با بیم و ترس بسیار

فرمود: «هر قدر ترس بیشتر است ثوابش بزرگتر استو هر کس در این سفر خوف بیند از ترس روز قیامت ایمن باشد و با آمرزش از زیارت برگردد»

بعد فرمود: «آن شربت را چگونه یافتى ؟»

گفتم : «گواهى مى دهمکه شما اهل بیت رحمتید و تو وصى اوصیایى . هنگامى که غلام شربت را آورد، توانایىنداشتم که بر پا بایستم و از خودم ناامید بودم و چون آن شربت را نوشیدم چیزى از آنخوش بوتر و خوش ‍ مزه تر و خنک تر نیافتم . غلام گفت : مولایم فرمود بیا؛ گفتم : بااین حال مى روم هر چند جانم برود و چون روانه شدم گویا از بندى رها شدم . پس ‍ سپاسخداى را که شما را براى شیعیان رحمت گردانیده است »

فرمود: «اى محمد! آنشربت را که خوردى از خاک قبر حسین علیه السلام بود و بهترین چیزى است که من به آناستشفا مى نمایم و هیچ چیزى را با آن برابر مکن که ما به اطفال و زنان خود مىخورانیم و از آن خیر بسیار مى بینیم »

فرمود: «شخصى آن را بر مى دارد و ازحائر بیرون مى رود. آن را در چیزى نمى پیچد، پس هیچ جن و جانورى و چیزى که درد وبلایى که داشته باشد نیست ، مگر آنکه آن را استشمام مى کند و برکتش برطرف مى شود وبرکتش ‍ را دیگران مى برند و آن تربت که به آن معالجه مى کنند نباید چنین باشد واگر این علت که گفتم نباشد، هر که آن را به خود بمالد یا از آن بخورد البته در همانساعت شفا مى یابد و نیست آن مگر مانند حجرالاسود که نخست مانند یاقوتى در نهایتسفیدى بود و هر بیمارى و دردناکى خود را بر آن مى مالید در همان ساعت شفا مى یافت وچون صاحب آن دردها و اهل کفر و جاهلیت خود را بر آن مالیدند سیاه شد و اثرش کمگردید»

عرض کردم : «فدایت شوم آن تربت مبارک را من چگونه بردارم؟»

فرمود: «تو هم مانند دیگران آن تربت را بر مى دارى ، ظاهر و گشوده و درمیان خرجین در جاهاى چرکین مى افکنى پس برکتش مى رود»

گفتم : «راستفرمودى»

فرمود: «قدرى از آن به تو مى دهم ، چطور مى برى ؟»

عرض کردم: «در میان لباس خود مى گذارم »

فرمود: «به همان قرارى که مى کردى برگشتى . نزد ما از آن هر قدر که مى خواهى بیاشام و همراه مبر که براى تو سالم نمىماند»

آن حضرت دو مرتبه از آن به من نوشانید و دیگر آن درد به من عارضنشد.



منبع : کرامات امام حسین ، مصطفى اهوازى : ص ۵۲. گناهان کبیره، ج ۲، ص ۳۴۶. داستانهاى حسین ، میررضا حسینى : ص ۶۹.

منبع: ashuora.ir

 

مدیر سایت بازدید : 426 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (0)

نجف

برای مشاهده تصویر سایز اصلی روی متن بالا کلیک کنید

انگور نجف طعم بهشتی دارد

ساقي بهپياله باده كم مي ريزي

 

اين ميكده راچرا به هم مي ريزي؟!

 

 

 

از گردشساغرت شكايت دارم

 

آسوده بريز! بنده عادت دارم

 

با خستگيآمدم؛ فرح مي خواهم

 

سجاده وتسبيح و قدح مي خواهم

 

ما قوم عجمبه باده عادت داريم

 

بر پيرمغان «علي» ارادت داريم

 

بر طايفه ماننگاه حق معطوف است

 

ميخانه ي شهرطوس ما معروف است

 

من اهل ري ام؛ مست ولي اللهم

 

يك خمره مي ِسفارشي مي خواهم

 

در روز ازلكه دل به آدم دادند

 

فرياد زدم؛پياله دستم دادند

 

فرياد زدم : علي - پناهم دادند

 

اينگونه بهاين ميكده راهم دادند

 

با ديدن اينشوق عناياتي كرد

 

لبخند عليمرا خراباتي كرد

 

من مست ِ مِيابوترابم يك عمر

 

سرزنده بهنشئه ي ِ شرابم يك عمر

 

يك ثانيه بيشراب نتوانم زيست

 

در مذهب ماحلال تر از مِي نيست

 

جامي بده لببه لب، خرابم ساقي

 

از مشتريانخوش حسابم ساقي

 

ساقي بدهباده اي كه گيرا باشد

 

از خُمكهنسال تولا باشد

 

ساقي بدهباده اي كه روشن باشد

 

خوشرنگ وزلال و مردافكن باشد

 

زُهاد پر ازافاده را دلخور كن

 

با نام خداپياله ها را پر كن

 

بد مستي ِ منقصه ي پر دنباله است

 

زيرِ سرِباده اي صد و ده ساله است

 

اين بزم مرااهل سخن مي سازد

 

تنها مِيكوثري به من مي سازد

 

من معتقدمباده سرشتي دارد

 

انگور نجفطعم بهشتي دارد

 

می داخل خُمسینجلی می گوید

 

قُل میزند،علی علی می گوید

 

هُوهُوي ِتمام خمره ها را بشنو

 

تفسير شگرف « هل اتي» را بشنو

 

با تلخي ايندُرد، رطب مي چسبد

 

با حال خوشمتوبه عجب مي چسبد

 

گويم به توحرف عشق بي پرده علي

 

اين شور، مرابه رقص آورده علي

 

با غصه و غمعجب وداعي دارم!

 

سرمست توام! چه خوش سماعي دارم!

 

هوُهوُ نكنم؛ جنون مرا مي گيرد

 

اين دل بههواي كربلا مي گيرد

 

ديوانه ترمنكن، كجا مي كِشيم!؟

 

سمت حرم دوستچرا مي كِشيم؟

 

تا طوركشانده اي ، عصا مي خواهم

 

يك تذكره ي ِكرببلا مي خواهم

 

منبع: ashuora.ir

مدیر سایت بازدید : 497 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (0)

سلام میکنم به همه ی دوستای عزیزم
راستش برای اولین بار یه طرح مذهبی طراحی کردم.قبل این هم طراحی هایزیادی کرده بودم ولی همشون به صورت مونتاژ و میکس و یک تغییر کوچولو روی تصاویربود.اینکه گفتم اولین طراحی به این معنی که کاملا کار مال خودمه برا تک تک و حرفحرف و تیکه تیکه طرح وقت گذاشتم البته به جز یه تقلید کوچولویی که در قسمت کادرتصویر کردم ولی در کل در مدت سه ساعت و خورده ای این طرحو زدم

این طرحو به خاطر نزدیک بودن به سالروز میلاد امام علی عزدم و هدیه میکنم به ایشون

بانظراتون خوشحالم کنین

 

این پست در تاریخ خردادماه 91 زده شده و به مناسبت عید غدیر 92 بالا آمد یاعلی...

التماس دعا

برای مشاهده تصاویر با سایز اصلی روی متن مورد نظر کلیک کنید:

تصویر شماره ۱

تصویر شماره ۲

تصویر شماره ۳

تصویر شماره ۴

 

منبع: ashuora.ir

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 6516
  • کل نظرات : 52
  • افراد آنلاین : 232
  • تعداد اعضا : 1180
  • آی پی امروز : 828
  • آی پی دیروز : 1200
  • بازدید امروز : 5,940
  • باردید دیروز : 25,139
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 31,079
  • بازدید ماه : 31,079
  • بازدید سال : 2,021,808
  • بازدید کلی : 8,221,110