loading...
دانلود آهنگ جدید - دانلود فیلم جدید - دانلود رایگان
آخرین ارسال های انجمن
مدیر سایت بازدید : 300 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (0)

ثارالله حسین

برای مشاهده تصویر سایز اصلی روی متن بالا کلیک کنید

 

تاملی بر واژه ثارالله

السلام عَلیک یا ثاراللّه وابْنَ ثاره

امروزه بحمدالله هر کوى و برزن حسینیهدلها و کعبه جانها شده است، ترنم الهى و قدسى زیارت عاشورا از منزلها و مسجدها بهگوش می رسد و بزمهاى عاشورا وعدهگاه عاشقان پاکباخته است.
عاشقان حسین ـعلیهالسلام ـ هر بامداد و شامگاه همچون امام غایبشان[۱] اشک خون از دیدگان جارى میکنند. مگر نه که او ثاراللّه است و این گریه، گریه بر خون جارى در رگهاى دین وجوشیده از صحراى یقین نینواى حسینى ـ علیهالسلام ـ است؟!
ثاراللّه، پرچمسربداران یالثارات الحسین ـ علیهالسلام ـ[۲] از طلوع شهادت آن حضرت تا پهنه ظهوردولت یار است.

 

 

 

معرفت ثاراللهىِ حسینى ـ علیهالسلام ـ بالاترین معرفت و شناخت ازآن حضرت است، و این از امتیازها و ویژگی هاى آن حضرت و پدر بزرگوارش امیرالمؤمنین ـعلیهالسلام ـ است. گرچه از لحاظ باطنى ائمه ـ علیهمالسلام ـ به تعبیر روایات، همگىیک نور و یک حقیقتاند.
«
اَشْهَدُ اَنَّ اَرْواحَکُمْ وَ نُورَکُمْ وَ طینَتَکُمْواحِدَهٌ.»[۳]
«
شهادت می دهم که روح شما و نور وجود شما و طینت شما معصومان ـسلام الله علیهم ـ یکى است
به تعبیرى همگى مظهر همه اسماء حسناء و صفات عُلیاىالهی اند،[۴] اما به خاطر شرایط زمانى خاصى که هر یک از آنان ]معصومان ـعلیهمالسلام ـ[ داشتند.
زمینه ظهور و بروز یک یا چند اسم از اسماى حسناى الهى وصفات عُلیاى رحمانى، براى هر یک محقق شد. در این بین حضرت ابا عبدالله الحسین، سیدالشهدا ـ علیهالسلام ـ به سبب شرایط زمانى و مکانى ویژهاى که داشت و به اقتضاىوظیفه، زمینه ظهور صفات خاص و ممتازى در او فراهم آمد.
مقامات و درجاتى کهپروردگار به انبیا و اولیا ـ علیهمالسلام ـ و تابعین واقعى آنها در قیامت عطا میفرماید، تنها به لحاظ حفظ کمالات و عنایات معنوى و فطرى الهى نیست، بلکه حفظ واظهار آثارى که در عالم عنصرى و مادى از لوازم آن کمالات است، خود نقش جداگانهاى دررسیدن به درجات عالی تر معنوى و آثار بهشتى دارد. مثلاً کسى که قوه شجاعت و سخاوت وایثار و سایر صفات حسنه را داشته، ولى موقعیت براى پیاده کردن آنها را نیافته باشدبا فردِ دیگرى که علاوه بر داشتن آن صفات، آنها را بروز داده باشد، داراى درجهیکسان نیستند و دومى ارزشى فوق اولى دارد.
اکنون با توجه به این مقدمات میگوییم: اگرچه هر کدام از انبیا و اولیا به اقتضاى امر الهى و نسبت به شرایط زمانى ومکانى و غیره که داشتند، گوشهاى از فضایل و کمالات ذاتى خود را آشکار کردهاند، ولىگویا شرایط در زمان حضرت سیدالشهداء ـ علیهالسلام ـ به گونهاى بوده که موقعیتبیشترى براى اظهار کمالات روحى ایشان فراهم گردیده و خواسته الهى نیز تأکید بیشترىدر پیاده شدن آن کمالات (به حسب اقتضاى زمان) داشته و حضرتش به عنایت الهى به آناقتضا و خواست، پاسخ مثبت داده و به این ترتیب (به حسب روایات) در هر دو عالم واجدخصیصه هایى نسبت به سایر اولیاى دین گردیده است.[۵]
جمله «الْوِتر الْمَوْتُور» در زیارت عاشورا بنابر یک معنى، اشاره به همین امتیاز خاص آن حضرت دارد; زیرا وِتْربه معنى تک و تنهاست و مَوْتور به معنى کسى که تنها و بىبدیل است (وِتر ـ به کسرواو ـ بنابر لغت اهل نجد و وَتر ـ به فتح واو ـ به لغت اهل حجاز).[۶]
بنابر یکمعنى، این جمله، تأکید جمله اول (ثاراللّه) است که در این صورت به معنى خون است. یکى از استادان در این باره نوشته است:
«
جمله اَلْوِتْرُ الْمَوْتُور، اگرچهممکن است به معنى جمله گذشته باشد، یعنى کسى که انتقام و خونخواهى از او نشده وتنها خدا می تواند انتقام خون او را بگیرد، ولى ظاهراً اَلْوِتْرُ الْمَوْتُور بهمعنى فرد و تنهاى بی همتا و به زبان فارسى خودمانى دُردانه است، و به خصیصه خاصسیدالشهداء ـ علیهالسلام ـ ... اشاره دارد.[۷] اما از لحاظ ظاهرى و به حسب امتیازخاص صفت ثارالله فقط به حضرت سیدالشهداء و حضرت امیرالمؤمنین ـ علیهمالسلام ـ اطلاقشده است، آن هم در غالب زیارتنامههاى امام حسین ـ علیهالسلام ـ که در یازده موضع اززیارتنامه ها،[۸] این صفت با اندکى اختلاف[۹] ذکر شده است
لفظ ثارَ بامشتقاتش، حدود ۷۰ بار در روایات آمده است.

لغت شناسىثاراللّه
المنجد، ثَأَرَ و ثَأْر را به معنى انتقام گرفتن دانسته و لفظ ثار راذکر نکرده است. طریحى در مجمع البحرین، ثَأَرَ را به معنى انتقام گرفتن معنى کرده وثاراللّه را تصحیف ثَأْراللّه دانسته است.
ابن اثیر در نهایه; ثَأر را به معنىخونبها دانسته و لفظ ثار را ذکر نکرده است. زبیدى در تاج العروس; ثَأر و ثار را بهیک معنى دانسته و نوشته است: ثار به معنى خون است و گفته شده به معنى انتقام خونکسى را گرفتن نیز به کار می رود.
علامه مجلسى ـ رحمه الله علیه ـ ثَأَرَاللّهتلفظ کرده و براى تصحیح معنى مضافى در تقدیر گرفته و نوشته است:
«
ثَأَرَ اللّهبه معنى خونخواهى است، ثاراللّه و ابن ثاره یعنى تو اهل ثاراللّه هستى، و کسى هستىکه خداوند انتقام خونش را از قاتلانش خواهد گرفت.»[۱۰]
در حالى که به نظر میرسد، با توجه به کاربرد این لفظ در کتابهاى لغت و زیارتنامهها و روایات و عدم ضرورتو خلاف اصل بودنِ تقدیر گرفتن مضاف، همان سخن زبیدى در تاج العروس متعین بلکه صحیحاست که: ثَأْر و ثار، به یک معناست و هر دو به معنى خون است.
امام صادق ـعلیهالسلام ـ در زیارتنامه حضرت ابى عبداللّه ـ علیهالسلام ـ فرمود:
«
اَنَّکَثارُاللّهِ فِى الاَْرْضِ مِنَ الدَّمِ الَّذِى لا یُدْرِکُ ثِرَتَهُ أَحَدٌ مِنأَهْلِ الاَْرْضِ.»[۱۱]
«
اى سید الشهداء ـ علیهالسلام ـ تو خونِ خدا در زمینى،همان خونى که هیچ کس جز خداوند انتقام آن را نمی تواند بگیرد
البته خونى کهاین ویژگى را دارد که هیچ کس جز خداوند متعال آن هم به دست اولیایش نمی تواندانتقامش را بگیرد; چون شخص ابى عبداللّه ـ علیهالسلام ـ از آن چنان جایگاه رفیعىبرخوردار است که جز خداوند متعال و اولیایش نمی دانند. در زیارت عرشى عاشورا میخوانیم:
«
أنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِکَ
«
از خداوند متعال می خواهم به منتوفیق دهد، انتقام خون شما را بگیرم
همان طور که ملاحظه می کنید، ترکیب طَلَبَثارِک، فقط به همین معنى که ثار به معنى خون باشد قابل تبیین است، وگرنه اگر ثار بهمعنى ـ خونخواهى (طلب الدم) باشد، جمله این چنین خواهد شد; طَلَبَ طَلَبَ ثارِکَ،که در سخافت نیاز به توضیحى ندارد. همین طور است، جمله «طَلَبَ ثارِکُمْ» یا«طَلَبَ ثارِى» که در جملههاى بعدى زیارت عاشورا آمده است، یا جمله: «اَشْهَدُاَنَّ اللّه تَعالى الطّالِبُ بِثارِکَ»[۱۲] و جملاتى شبیه این در سایر زیارتنامههاى آن حضرت.[۱۳]

معنى ثاراللّه
باتوجه به آنچه در معنى لغوى ثاراللّه گفته شد، معانى مختلفى در تفسیر ثاراللّه بیانشده است.
ـ گروهى ثاراللّه را به معنى کسى که انتقام خونش را خداوند می گیرد، میدانند[۱۴] و ثار را مخفف ثائِر دانستهاند، مثل شاک مخفف شائک[۱۵] یا ثار را مخففثَأْر انگاشتهاند.[۱۶]
ـ بعضى لفظ «أهل» در تقدیر گرفتهاند و گفتهاند: ثاراللّهیعنى اهل ثاراللّه، اهل خونخواهى الهى که خداوند انتقام خونش را می گیرد.[۱۷]
ـبرخى گفتهاند: ثاراللّه یعنى کسى که خودش در دوران رجعت مىآید و انتقام خونش را میگیرد.[۱۸]
ـ گروهى ثاراللّه را به معنى خون خدا دانستهاند.[۱۹]
ظاهر بسیارىاز ادله همان طور که در معنى لغوى آن گفته شد مؤید این مطلب است که: ثار به معنىخون است و امام حسین ـ علیهالسلام ـ ثاراللّه و خون خداست. ۲ ۳ ۴ ۱

پى نوشت
[
۱]- امامزمان(عج) در زیارت ناحیه مقدسه می فرماید: فَلاََنْدُبَنَّکَ صَباحاً وَ مَساءً وَلاََبْکِیَّنَ لَکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً.
کنون هر صبح و شامى درعزایت
بریزم اشک و می نالم برایت
به جاى اشک خون از دیده بارم
همیشهدیدهاى خونبار دارم
امام مهدى(عج) در عزاى امام حسین(ع)، زیارت ناحیه مقدسه، ص۳۰ـ ۳۱
[
۲]- بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۶ و ج ۵۲، ص ۳۰۸ و ج ۱۰۱، ص ۱۰۳.
[
۳]- مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره، ص ۹۸۷.
[
۴]- نهجالولایه، ص ۵۸.
[
۵]- فروغشهادت، على سعادت پرور، ص ۴۰.
[
۶]- تاج العروس، ذیل لغت وتر.
[
۷]- فروغشهادت، ص ۳۸۹.
[
۸]- بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۲۹۴، ۲۹۱، ۲۶۰، ۲۰۰، ۱۹۹، ۱۸۱، ۱۸۰،۱۶۹، ۱۶۸، ۱۵۲و ۱۴۸.
[
۹]- در بعضى از زیارتنامهها این چنین آمده است: السلامعلیک یا ثاراللّه وابن ثاره ... و در بعضى دیگر، این چنین: السلام علیک یا ثاراللّهفى الأرض ... و در برخى این چنین: اشهد انک ثاراللّه فى الأرض وابن ثاره.
[
۱۰]- بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۱۵۱.
[
۱۱]- بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۱۶۸.
[
۱۲]- بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۷۵.
[
۱۳]- همان، ج ۱۰۱، ص ۲۹۲، ۲۹۰; ج ۴۴، ص ۲۱۸; ج ۴۵، ص۳۴۳، ۳۵۱.
[
۱۴]- فروغ شهادت، بیشتر مترجمان زیارت عاشورا، ص ۳۸۹.
[
۱۵]- شرحزیارت عاشورا، آیتالله سید احمد میرخانى، ص ۳۰۵.
[
۱۶]- بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص۱۵۱.
[
۱۷]- بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۱۵۱.
[
۱۸]- بحارالانوار، علامه مجلسى، ج۱۰۱، ص ۱۵۱.
[
۱۹]- تعداد اندکى از مترجمان زیارت عاشورا، آیتالله سید احمدمیرخانى در شرح زیارت عاشورا، ص ۳۰۸; زیارت در پرتو ولایت،

 

منبع: ashuora.ir

مدیر سایت بازدید : 385 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (0)

گنبد امام حسین

برای مشاهده تصویر سایز اصلی روی متن بالا کلیک کنید

 

شفایمریضان با تربت کربلا


شیخ اجل ، ابن قولویه ، استاد شیخ مفید رحمه الله در کتاب کامل الزیاره به اسنادخود از محمد بن مسلم روایت کرده که گفت : به مدینه رفتم و بیمار شدم . حضرت اماممحمد باقر علیه السلام مقدارى آشامیدنى در ظرفى که دستمال بالاى آن بود، به وسیلهغلام خود برایم فرستاد و گفت : «این را بخور که امام على علیه السلام به من امرفرموده است که بر نگردم تا این دارو را بیاشامى»

چون گرفتم و خوردم شربتسردى بود در نهایت خوش طعمى و بوى مشک از آن بلند بود.

پس غلام گفت : «حضرتفرمود چون بیاشامى به خدمتش بروى»

من تعجب کردم که گویا از بندى رهاشدم . برخاستم به در خانه آن حضرت رفته ، رخصت طلبیدم . حضرت فرمود: «صحّ الجسمفادخل : بدنت سالم شده داخل شو»

گریه کنان داخل شدم و سلام کردم . دست و سرشرا بوسیدم . فرمود: «اى محمد! چرا گریه مى کنى ؟»

عرض کردم : «قربانت گردممى گویم بر غربت و دورى راه از خدمت شما، و کمى توانایى در ماندن در ملازمت شما کهپیوسته به شما بنگرم »

فرمود: «اما کمى قدرت ، خداوند تمام شیعیان و دوستانما را چنین ساخته و بلا به سوى ایشان گردانید؛ امّا غربت تو، پس مؤمن در این دنیادر میان این خلق منکوس غریب است ، تا از این دار فنا به رحمت خداوند برود و در بعدمکان به حضرت ابى عبداللّه الحسین علیه السلام تأ سّى کن که در زمینى دور از ما درکنار فرات است و اما آنچه از محبت قرب و شوق دیدار ما گفتى و بر این آرزو و توانایىندارى ، پس خداوند بر دلت آگاه است و تو را بر این نیت پاداش خواهدداد».

بعد فرمود: «آیا به زیارت قبر حسین علیه السلام مى روى ؟»

گفتم: «بلى با بیم و ترس بسیار

فرمود: «هر قدر ترس بیشتر است ثوابش بزرگتر استو هر کس در این سفر خوف بیند از ترس روز قیامت ایمن باشد و با آمرزش از زیارت برگردد»

بعد فرمود: «آن شربت را چگونه یافتى ؟»

گفتم : «گواهى مى دهمکه شما اهل بیت رحمتید و تو وصى اوصیایى . هنگامى که غلام شربت را آورد، توانایىنداشتم که بر پا بایستم و از خودم ناامید بودم و چون آن شربت را نوشیدم چیزى از آنخوش بوتر و خوش ‍ مزه تر و خنک تر نیافتم . غلام گفت : مولایم فرمود بیا؛ گفتم : بااین حال مى روم هر چند جانم برود و چون روانه شدم گویا از بندى رها شدم . پس ‍ سپاسخداى را که شما را براى شیعیان رحمت گردانیده است »

فرمود: «اى محمد! آنشربت را که خوردى از خاک قبر حسین علیه السلام بود و بهترین چیزى است که من به آناستشفا مى نمایم و هیچ چیزى را با آن برابر مکن که ما به اطفال و زنان خود مىخورانیم و از آن خیر بسیار مى بینیم »

فرمود: «شخصى آن را بر مى دارد و ازحائر بیرون مى رود. آن را در چیزى نمى پیچد، پس هیچ جن و جانورى و چیزى که درد وبلایى که داشته باشد نیست ، مگر آنکه آن را استشمام مى کند و برکتش برطرف مى شود وبرکتش ‍ را دیگران مى برند و آن تربت که به آن معالجه مى کنند نباید چنین باشد واگر این علت که گفتم نباشد، هر که آن را به خود بمالد یا از آن بخورد البته در همانساعت شفا مى یابد و نیست آن مگر مانند حجرالاسود که نخست مانند یاقوتى در نهایتسفیدى بود و هر بیمارى و دردناکى خود را بر آن مى مالید در همان ساعت شفا مى یافت وچون صاحب آن دردها و اهل کفر و جاهلیت خود را بر آن مالیدند سیاه شد و اثرش کمگردید»

عرض کردم : «فدایت شوم آن تربت مبارک را من چگونه بردارم؟»

فرمود: «تو هم مانند دیگران آن تربت را بر مى دارى ، ظاهر و گشوده و درمیان خرجین در جاهاى چرکین مى افکنى پس برکتش مى رود»

گفتم : «راستفرمودى»

فرمود: «قدرى از آن به تو مى دهم ، چطور مى برى ؟»

عرض کردم: «در میان لباس خود مى گذارم »

فرمود: «به همان قرارى که مى کردى برگشتى . نزد ما از آن هر قدر که مى خواهى بیاشام و همراه مبر که براى تو سالم نمىماند»

آن حضرت دو مرتبه از آن به من نوشانید و دیگر آن درد به من عارضنشد.



منبع : کرامات امام حسین ، مصطفى اهوازى : ص ۵۲. گناهان کبیره، ج ۲، ص ۳۴۶. داستانهاى حسین ، میررضا حسینى : ص ۶۹.

منبع: ashuora.ir

 

مدیر سایت بازدید : 364 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (0)

تربت کربلا

برای مشاهده تصویر سایز اصلی روی متن بالا کلیک کنید

 

تربت بهشتی کربلا ، هدیه ملائک است

در کتاب کامل الزیاره ازفخرالسّاجدین حضرت زین العابدین علیه السلام روایت شده استکه خداوندسبحانو تعالى کرب بلا را حرم امن و با برکت قرار داده بیست و چهار هزارسال قبل از آن که کعبه را خلق نماید، و چون حقّ تعالى در ابتداى قیامت زمین را بهزلزله در مى آورد، و زمین کربلا را با خاکش نورانى و صاف بالا برند.
پس آن رابهترین باغ از باغهاى بهشت مى گرداند و بهترین مساکن از مسکنهاى بهشت که ساکن نمىشود در آن مگر مقربان و پیامبران و رسولان و آن زمین روشنائى مى دهد در بهشت چنانکهستاره هاى بسیار روشن در میان ستاره ها براى اهل زمین روشنائى مى دهند که نورش دیدههاى اهل بهشت را خیره میکند.
و آن زمین مقدّس ندا میدهد در میان بهشت منم آنزمین طیّب و مبارکى که در آغوش گرفتم و در بر داشتم نعش بهترین شهیدان و سید جواناناهل بهشت حسین بن على علیه السلام را. (۱)


خاک کربلا و هدیه ملائک
درروایات میباشد که خداوند عالم خاک کربلا را تحفه و هدیه حورالعین قرار داده است ،چنانچه در کتاب شریف سفینه النّجاه روایت شده است که :
هر گاه ملائک ملا اعلى ومقرب درگاه خداوند بر زمین نزول مى کنند حورالعین به ایشان میگویند که از براى ماخاک کربلا و تسبیحى از آن ارض ‍ منوّر بیاورید. (۲)


زیارت ملائکه ازکربلا

در کتاب کامل الزیاره روایت شده است که حق تعالى امر فرمود، به ملائکهکه زیارت کنند موضع دفن حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام را هزار سال پیش از شهادت آنبزرگوار، و همچنین روایت شده است که در وقت هر نماز از نمازهاى پنجگانه هفتاد هزارملائک به زیارت آن سرور مشرّف میشوند و تا روز قیامت نوبت زیارت به ایشان میسّر نمىشود.(۳)


کربلا پاره اى از بهشت است
قال رسول اللّه (ص ): یا جابر زُرقبر الحسین علیه السلام بکربلا فانّ کربلا قطعه من الجنّه .
رسول خدا (ص ) فرمود:اى جابر زیارت کن قبر حسین علیه السلام را در کربلا، پس هر آینه کربلا پارهاى از بهشت است .
خدا هم طول عمر به جابر داد و موفّق گردید قبر حسین را زیارتنماید. یقینا حدیث مشهور زیارت جابر در روز اربعین را حسین علیه السلام شنیدهاید.
اگر چشم بصیرتى باشد سزاوار است خاک کربلا را توتیاى چشم کنیم . خاکى کهرسول خدا (ص ) به آن متبرّک مى شدند.(۴)



پی نوشتها :

(
۱) کامل الزّیاره ص ۸۶ .

(
۲)سفینه النّجاه ص ۵۶

(
۳) کامل الزیاره - کشکول النور ص ۳۵۲.

(
۴) پرتوى از عظمت حسین علیه السلام ص ۸۴.

 

منبع: ashuora.ir

مدیر سایت بازدید : 439 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (0)

بین الحرمین

برای مشاهده تصویر با سایز اصلی روی متن بالا کلیک کنید

برتریخاک کربلا بر زمین کعبه...

روزی نزد امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم، حضرت فرمودند: امسال حج مشرف نشدی؟ عرض کردم: چیزی که با آن حج بروم نداشتم ولی عرفه در کنار قبر امام حسین علیه‌السلام بودم. حضرت فرمودند: از آنهایی که سرزمین منا را درک کردند چیزی کم نداری.
امام صادقعلیه السلام فرمودند:
زمین کعبه گفت: کیست مثل من، و حال آن که خانه خداوندمتعال بر من بنا شده و مردم از اطراف و اکناف به طرف من می‌آیند و حرم امن الهیقرار داده شده‌ام.
و چه فضیلت‌هایی که برای زیارت این مکان مقدس وارد شده (ازآن جمله: حضرت علی ابن الحسین علیهماالسلام فرمودند: تسبیح گفتن در مکه افضل است ازخراج و مالیات که در راه خدا انفاق شود.(۱)
و حضرت باقر علیه السلاممی‌فرمایند: سجده کننده در مکه به منزله در خون غلطیدن در راه خداست. در روایتیدیگر آورده‌اند که طعام خوردن در مکه به منزله روزه داشتن در غیر مکه است. و راهرفتن در مکه عبادت خداوند است.(۲) و در ادعیه بسیاری درخواست زیارت خانه خدا واردشده است.
با این حال خداوند به زمین کعبه خطاب کرد: ساکت باش که فضیلت تو دربرابر فضایل زمین کربلای حسین چون سوزنی باشد و اگر نبود خاک و تربت کربلا، هرگز تورا فضیلت نداده بودم و اگر کسانی که کربلا ایشان را در بردارد (حضرت سیدالشهدا واصحابش) نبودند، تو را و آنچه تو هم اکنون به آن فخر می‌کنی نمی‌آفریدم.
امامصادق علیه السلام به من فرمودند: تاکنون چند مرتبه حج را بجا آوردی؟ عرض کردم: نوزده مرتبه. فرمودند: اگر حجت را بر بیست برسانی (در ثواب) مثل کسی هستی که یک بارقبر امام حسین علیه السلام را زیارت کرده است
مقایسه انفاق در حج و در مسیرکربلا
عبدالله بن سنان می‌گوید: به امام صادق علیه السلام عرضکردم: فدایت شوم پدرت درباره انفاق در راه حج می‌فرمودند به هر درهمی که در این راهخرج کنی برای او هزار درهم حساب می‌شود. کسی که در مسیر زیارت امام حسین علیهالسلام انفاق می‌کند برای او چیست؟ حضرت فرمودند: به هر درهمی که در این مسیر صرفمی‌کند: هزار هزار هزار(تا ده مرتبه هزار را تکرار کردند) برای او حساب می‌شود وعلاوه بر این رضایت و خشنودی خداوند و دعای خیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وحضرت علی علیه السلام و ائمه معصومین علیهم السلام برای اوست.(۳)
ثواب زیارت حسین علیه السلام برابر بیستحج
راوی می‌گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمودند: تاکنونچند مرتبه حج را بجا آوردی؟ عرض کردم: نوزده مرتبه. فرمودند: اگر حجت را بر بیستبرسانی (در ثواب) مثل کسی هستی که یک بار قبر امام حسین علیه السلام را زیارت کردهاست.(۴)
در روایت دیگری آمده که زیارت امام حسین علیه السلام برابر سی حج مقبولمی‌باشد.
در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام آمده است که امام با یک زائرامام حسین راجع به ثواب زیارت اینگونه فرمودند: برای چه اینجا آمده‌ای؟
زائرعرض کرد: برای زیارت حسین علیه السلام آمده‌ام. فرمود: هیچ خواسته‌ای نداشتی؟
عرض کرد: هیچ آرزویی مگر این که آن حضرت را زیارت کنم و سلام دهم و به وطنمبرگردم. حضرت فرمودند: شما چه ثوابی در زیارت آن حضرت می‌بینید؟
عرض کرد: مازیارت حضرتش را مایه برکت در جان، اهل و فرزندان و مال و معایشمان و موجب برآوردهشدن حاجاتمان می‌بینیم.
حضرت فرمودند: آیا می‌خواهی بیش از این، از فضیلت زیارتآن حضرت برای تو بیان کنم؟ عرض کرد: ای فرزند رسول خدا زیادتر برایم بفرمائید.
روایات مختلفی وجود دارد که زیارت امام حسین (علیه السلام) معادل یک حج، دو حج،بیست حج، سی، هفتاد، هشتاد، صد و هزار حج است و البته بدیهی است این ثواب‌های مختلفبه حسب مراتب معرفت و رعایت آداب و شرایط زیارت می‌باشد
حضرت فرمودند: زیارتامام حسین علیه السلام معادل یک حج مقبول خالصانه‌ای‌ است که با رسول خدا صلی اللهعلیه و آله انجام شود. او از این مقدار تعجب کرد.
حضرت فرمود: ای والله (تعجبمی‌کنی؟) برابر دو حج. و پیوسته از زیارت آن حضرت زیاد فرمودند، تا این که فرمودند: زیارت امام حسین علیه السلام برابر با سی حج مقبول خالصانه ایست که با رسول خدا صلیالله علیه و آله بجا آورده شود.(۵)
راوی می‌گوید: محضر امام صادق علیه السلامشرفیاب شدم، حضرت فرمودند: امسال حج مشرف نشدی؟ عرض کردم: چیزی که با آن حج برومنداشتم ولی عرفه در کنار قبر امام حسین علیه‌السلام بودم. حضرت فرمودند: از آنهاییکه سرزمین منا را درک کردند چیزی کم نداری، بعد فرمودند:
"
حقیقتا اگر اکراه اینرا نداشتم که مردم حج را ترک کنند، هر آینه حدیثی را برای شما (درباره زیارت امامحسین علیه السلام) بیان می‌کردم که هرگز زیارت آن حضرت را ترک نمی‌کردید.(۶)
ودر حدیث دیگری امام باقر علیه السلام فرمودند: اگر مردم می‌دانستند چه فضیلتی درزیارت امام حسین علیه السلام است، از شوق، جان می‌سپردند و نفسشان از روی حسرت واندوه قطع می‌شد.(۷)
در روایات متعددی نقل شده است که زیارت امام حسین علیهالسلام معادل حج و عمره می‌باشد، همچنین روایات مختلفی وجود دارد که زیارت امامحسین (علیه السلام) معادل یک حج، دو حج، بیست حج، سی، هفتاد، هشتاد، صد و هزار حجاست و البته بدیهی است این ثواب‌های مختلف به حسب مراتب معرفت و رعایت آداب وشرایط  زیارت می‌باشد.
---------------------
پی‌نوشت‌ها: ---------------------
۱- وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص ۲۸۸، باب ۴۵.
۲- همان.
۳- مکیال المکارم، ج ۲، ص ۴۱۴.
۴- ثواب الاعمال، ص ۹۲، کامل الزیارات، باب۶۶.
۵- وسائل، ج ۱۴، باب ۴۵۰.
۶- وسائل، ج ۱۴، ص ۴۶۴/ بحارالانوار، ج ۹۸، ص۹۱، ح ۳۲.
۷- بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۱۸، ح ۱.
بخش عترت و سیرهتبیان
---------------------
منابع: ---------------------
۱کاملالزیارات، وسائل، ج ۱۴، باب ۴۵،
۲- ابواب مزار ، مستدرک، ج ۱۰، باب ۳۴.

 

منبع: ashuora.ir

مدیر سایت بازدید : 309 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (0)

یاحسین

 برای مشاهده تصویر با سایز اصلی روی متن بالا کلیک کنید

حسین(علیه السّلام)؛ وجه الله

کلام الهی، بیانگر راز دیگری از رازهایماندگاری امام حسین(علیه السّلام) است؛ آن جا که می‌فرماید: «کافران می‌خواهند نورخدا را با دهان خویش خاموش کنند، ولی او کامل کننده نور خود است».(۴)
وحسین(علیه السّلام)  نور خداست، چراغ هدایت است و کدامین دهان توانای کشتن این نوراست؟یاد امام حسین(علیه السّلام)
  همواره در دل‌ها، و نام او همیشه بر زبان‌هاستتا آن که حقیقت حق بر جایگاه خویش استوار شود. از دیدگاهی دیگر پیامبر(صلی اللهعلیه و آله و سلم) و امامان معصوم(علیهم السّلام) « وجه الله» هستند و قرآن همه چیزرا فانی و‌ هالک می‌داند مگر «وجه» خود را: «کل شیء‌هالک الا وجهه».(۵)«وجه» هرچیز،جنبه ای از آن است که دیگران در مواجهه با او به واسطه آن جنبه، آن را می‌شناسند؛مثلا وجه آدمی همان صورت ظاهری اوست که شناسایی آدمی با آن امکان پذیر است. «وجهخداوند» نیز حقیقتی از اوست که او را نمایش می‌دهد و راه شناسایی خداوند از طریق آنممکن است
.
برابر روایات فراوان، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامانمعصوم(علیهم السّلام) «وجه خداوند» هستند. آن کس که خواهان شناخت خداست، از طریقایمان به معرفت نائل خواهد شد و حسین(علیه السّلام) که از این قبیله نور و هدایتاست، وجه گویا و نمایای خداوند است و همین است که به بقای او باقی است و به ماناییحق ماندگار است. و چه زیباست که سالار شهیدان در شب عاشورا، همین آیه از قرآن رامایه دلارامی زینب(سلام الله علیها) قرار می‌دهد و با ترنم «کل شیء‌هالک الاّ وجهالله الذی خلق الخلق...»(۶) او را به شکیبایی فرا می‌خواند

منبع: ashuora.ir

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 6516
  • کل نظرات : 52
  • افراد آنلاین : 403
  • تعداد اعضا : 1180
  • آی پی امروز : 809
  • آی پی دیروز : 1137
  • بازدید امروز : 18,047
  • باردید دیروز : 28,060
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 8
  • بازدید هفته : 71,246
  • بازدید ماه : 71,246
  • بازدید سال : 2,061,975
  • بازدید کلی : 8,261,277